-
تولد
جمعه 22 شهریورماه سال 1392 10:12
شما که عادت به کادو گرفتن ندارید حضرت والا پس لطفا کادوی ما فراموش نشود در جشن تولدتان
-
نطلبیدن
جمعه 22 شهریورماه سال 1392 10:10
وقتی دلت نخواهد بیایم حتی خیابان های منتهی به حرم زا هم می بندی تا نیایم!
-
برای جمعه های 90
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1391 00:46
چهل و هشت قرار عاشقانه را چشم کشیدم ... بی تو مگر می شود سال را تحویل گرفت!
-
نگاهم کن آقا
شنبه 22 بهمنماه سال 1390 21:44
فقط یک نگاه شما به عالمی می ارزد!
-
یا امام رضا (ع)
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1390 08:41
و باز غمگنانه ترین روز فرا می رسد و باز صدایت می زنم تا گره از کارم وا کنی...
-
اربعین
جمعه 23 دیماه سال 1390 16:31
چهل برای من یعنی تکامل و حالا بالغ شده غصه هایت زینب نگو در کربلا چه گذشت بگو ما چه کنیم! دو خط آخرش رو از یکی از دوستان شنیدم.
-
بودن پروردگار
شنبه 7 آبانماه سال 1390 15:22
بعضی وقتها هر چقدر هم که تنها باشی بازم یه حضور گرم رو پیش خودت احساس می کنی وقتی که خدا رو داری!!
-
میلادیه...
شنبه 16 مهرماه سال 1390 23:12
امشب که هرچه بگویم برای توست یک جان که بیشتر ندارم آنهم فدای توست .... قربون شکل ماهت برم خودم! می دونی که من هروقت کارم لنگ می زنه میام سراغت ولی می دونم اونقدر کریم و مهربون هستی که با این وجود ناامیدم نکنی... تو رو جون جوادت(ع) دل همه جوونای دنیا رو شاد کن! مرسی آقای غریبم!
-
تولد نور
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1390 10:27
لابلای همه این شلوغی ها چراغانی ها... شیرینی ها... حواستان به من هم باشد حضرت آقا! راستی ... تولدتان مبارک!
-
مناجات
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1390 23:30
الهـی!!!! دورت بگردم! دریابـــــــــــــــ مرا که سخت محتاج نوازشم!
-
نماز عید
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1390 10:03
نماز عید امسال هم بی تو ، واجب نبود... و من خواب ماندم!! تا آمدنت ... باز هم تاخیر بخورد!
-
لحظه ناب استجابت دعا
دوشنبه 31 مردادماه سال 1390 03:45
و حالا لحظه ناب استجابت دعاست حالا که چند دقیقه مانده تا اذان صبح سحرگاه بیست و یکم ! خدایا ! فرج موعودت را نزدیک بگردان که دیگر دلم دارد می پوسد از این همه ...
-
شب قدر
شنبه 29 مردادماه سال 1390 01:24
آن همه صدایم کردی و من نشنیدم و یا خودم را به نشنیدن زدم تو که مثل من نیستی ! و اینبار من... هزار بار صدایت می زنم ! غصه های دلم ریز و درشت است... حضرت پروردگار !
-
گلایه
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 02:37
حضرت پروردگار!! به جلال و جبروت خودت سوگند... خسته شده ام! چندوقت دیگر باید بگذرد... تا روی خوشی را ببینم!
-
درد دل...
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 00:39
شما هر جای دنیا که باشید من برای همانجا دلم پر می کشد و لحظه هایی که دلم به درد می آید محتاج نوازشی هستم از سمتتان... کاش اینقدر مرد بودم تا پشت کنم به این دنیا و رو به شما بایستم!!
-
دلتنگی و رمضان
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 16:42
رمضان برای بعضی ها با استهلال شروع می شود برای بعضی ها با بوی نعنا داغ آش رشته های افطار برای بعضی ها با شیرینی زولبیا و بامیه هایی که چندسالی است درجه بندی می شود برای بعضی رمضان شنیدنی است... شنیدن آواز ربنایی که کاری ندارم چرا تلویزیون دو سه سالی هست پخشش نمی کند! برای بعضی رمضان یعنی دغدغه چهارده ساعت گرسنه و تشنه...
-
انتظار فرج
شنبه 25 تیرماه سال 1390 22:59
شما همیشه بزرگوارید آقا! ما یک وقتهایی کوچک می شویم ... به اندازه آرزوهایمان !! و فراموش می کنیم شاید بزرگترین آرزویی که باید داشته باشیم چیست!!
-
کمکم کن
شنبه 18 تیرماه سال 1390 22:53
مهربانم... دلم دیگر دارد می ترکد !! کمکم کن !! این کمکم کن از همون ته ته قلبمه...
-
عرض تسلیت
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 14:44
حضرت آقا! غم از دست دادن پدر غصه بزرگی است ، آنهم پدری فرزانه و بزرگ مرتبه همچون پدر شما! هر چند شما که دلتان به خداوند وصل است و خودتان آنقدر بزرگید که تحمل کنید این داغ را! ولی تسلیت من را هم پذیرا باشید !!
-
ندبه های بی بصیرت!
جمعه 3 تیرماه سال 1390 00:48
و هرچقدر هم ندبه بخوانیم، باز تا نشانمان ندهید... چند چشمه از آن کارهای خوبتان را! انگار که دنیا را آب ببرد ما را خواب می برد! چشمهایمان را به زمین می دوزیم؛ انگار که خواسته باشیم نگاهمان را بدزدیم... کاش جنبه اش را داشتیم که ظهور کنید حضرت آقا!
-
سنگ صبور
شنبه 28 خردادماه سال 1390 18:27
این روزهایی که دلم برایت تنگ می شود چقدر دوست داشتنی است حضرت آقا... مرا که یادتان هست !! همانم که هر وقت دلش را می شکنند... کسی بهتر از شما را برای درد دل پیدا نمی کند!
-
ما منتظر نیستیم!!
جمعه 23 اردیبهشتماه سال 1390 17:53
و وقتی فقط غــــــروب جمعه ها می شود وقت دلتنگیـــــــــمان بــــرای شــــــــــما... خجالت می کشم بگویم که ما منتظریم!
-
برای فاطمه (س)و علی(ع)
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 10:17
عاشقانه های علی و فاطمه انگار تمام نمی شوند... حتی تا لحظه ای که ...
-
جمعه سوزی...
جمعه 27 اسفندماه سال 1389 11:43
همه چهارشنبه آخر سال را جشن می گیرند و من می خواهم جمعه آخر سال را همه اش غصه بخورم... این همه جمعه گذشت و باز هم انگار خیال آمدن نداری! بهاری که تو را نداشته باشد که بهار نیست... خودت که نیستی کاش نگاهت را احساس کنم!!
-
التماس دعا
یکشنبه 22 اسفندماه سال 1389 00:10
باز هم سلام آقا! این بار از راهی دور... نزدیک عید است قربانت شوم!! خواستم برایم دعا کنید ... بزرگی را برایم بخواهید بی زحمت! برای خودم نه؛ برای دلم فدایت شوم...
-
پرواز
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 11:15
پرواز کبوترانت را که می بینم... دلم فرو می ریزد در خودش انگار! کاش به اوج رسیدن فقط دو تا بال می خواست...
-
یا غریبا الغربا...
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 01:10
حضرت آقا... امروز یادم آمده تازه اسفند هم شروع شده! چیزی به نو شدن سال نمانده... دیدار پنج شنبه مان یادت هست... شرمنده ام که باز هم گله های دنیوی ام را برایت آوردم! ولی... دوست دارم مدام صدایت کنم " یا غریب الغربا" چون غم غربت بد جوری دلم را آزرده است مولا جان... غربت نزد مردمان این روزگار!!
-
پنجره فولاد
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1389 14:04
حالا من مانده ام انگشت های بی رمقم... و پنجره فولاد!!! وقتی همه از من بریده اند، و من هنوز از شما نبریده ام...
-
غریب نوازی...
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1389 10:27
باز هم خراسان مشکی پوش غمت می شود! غریب نوازی کن آقا! زائرانت را دریاب...
-
سلام آقای آب و آیینه ها...
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 22:00
سلام آقای آب و آیینه ها ... سلام ستاره مشرقی ... سلام مولای غریب! دریاب مرا که غریبم... دریاب که روزگار دارد نامهربانی می کند... دریاب که لبخند با لبانم غریبگی می کند این روزها... سلام آقای آب و آیینه ها...